مهگل، دختری زیبارو و مهربان، برای نجات خود و مادر بیمارش، مجبور میشود از دانشگاه انصراف دهد و به دنبال کار برود. به عنوان منشی در شرکتی استخدام میشود، اما خیلی زود با رفتارهای زنندهی پسر رئیس مواجه میشود و استعفا میدهد. درست زمانی که زندگیاش در تاریکی فرو رفته، خانوادهی رئیس برای خواستگاری از راه میرسند. مهگل که هیچ علاقهای به بهزاد ندارد، جواب رد میدهد. اما وقتی او قول کمک مالی برای درمان مادرش را میدهد، مهگل ناچار میشود با شرایطش موافقت کند. غافل از اینکه وارد بازی خطرناکی شده... جایی که پای قانون، خیانت و زندان به میان میآید...این رمان ترکیب دو
رمان عشق و احساس من و آبی به رنگ احساس من از همین نویسنده هستش که ایشون بعد از چاپ کتاب اسامی شخصیت ها و اسم کتاب رو تغییر دادن.