رمان ازدواج سیاه از راضیه درویش زاده یک رمان در ژانرهای رمان آسیب اجتماعی|رمان اجتماعی|رمان پلیسی|رمان خانوادگی|رمان عاشقانه می باشد که سال 1399 در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است. مقداری از متن رمان: عصبی چشم بست و گفت: -به منم بگو.. نیش خندی زد و به پناه که هنوز گریه می کرد نگاع کرد. -مثل مادرش زبون داره و خفع نمیشه.. امیر با حرص آرام ...

رمان مجمع الناز از راضیه درویش زاده یک رمان در ژانرهای رمان اجتماعی|رمان خانوادگی|رمان عاشقانه می باشد که سال 1394 در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است. مقداری از متن رمان: صداش بالا رفت. -بدرک گفتم بشین، دیشب خواستم حرف بزنم در رفتی پس بشین. چند نفری که نزدیکمون بودن به سمته ما برگشتن، اخم هام رو تو هم کرد نشستم. -خب بابا چه خبرته؟ با حرص زیر ...

رمان دو جلدی محکمه از راضیه درویش زاده یک رمان در ژانرهای رمان اجتماعی|رمان خانوادگی|رمان عاشقانه می باشد که سال 1399 در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است. مقداری از متن رمان: چشم هایش به تاریکی و بو ی نم اتاق کوچکی عادت کرده بود که در صدای در آهنی اتاق رعشه به تنش انداخت. دست به زمین زد و از جایش بلند شد. -چی ...

رمان عروس من از راضیه درویش زاده یک رمان در ژانرهای رمان آسیب اجتماعی|رمان خانوادگی|رمان عاشقانه می باشد که سال 1400 در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است. مقداری از متن رمان: وحشت داشتم از اینکه عکسو برگردوندم و ببینم عکسِ تبسمِ هموون کسی که عشقش ته قلبم محمد علی نشسته.. با چشم‌های اشکی دستهای لرزوون و وجودی سراسر وحشت عکسو رو چرخوندم ...

رمان حکم امیر از راضیه درویش زاده یک رمان در ژانرهای رمان اجتماعی|رمان خانوادگی|رمان عاشقانه می باشد که سال 1401 در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است. مقداری از متن رمان: نیش خندی زد. -خیلی توهمی هستی آهو. ضربه ی به سینه ی امیر زد. -آهو نه آهو خانوم. به یک باره انگشتهای محکم و کشیده ی مردانه ش را دور مچ دست ظریف آهو که ...

رمان آیه و عالیجناب از راضیه درویش زاده یک رمان در ژانرهای رمان اجتماعی|رمان انتقامی|رمان خانوادگی|رمان عاشقانه می باشد که سال 1401 در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است. مقداری از متن رمان: چشم هاش به خون نشسته بود حالا دیگه جدی جدی دیونه شده بود با صدای خش دار و پر غیظی گفت: _میخواستی انتقام پژمان رو بگیری؟ با دست آزادم سعی کردم ...

رمان معشوقه پاشا از راضیه درویش زاده یک رمان در ژانرهای رمان آسیب اجتماعی|رمان اجتماعی|رمان خانوادگی|رمان عاشقانه|رمان مافیایی می باشد که سال 1402 در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است. مقداری از متن رمان: سری تکون داد و دوباره دست برد توی جیب۰ شلوارش و جعبه سیگارش رو در آورد.. توی این هیری وری نگاهم افتاد به جعبه ی سیگار استیلش که ...