رمان مرد مجنون از بهاره غفرانی یک رمان در ژانرهای رمان آسیب اجتماعی|رمان انتقامی|رمان عاشقانه می باشد که سال در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است. مقداری از متن رمان: قلب بی‌جنبه‌ ام با یادآوری کلماتی که خوانده بودم، به تپش عجیب و شاعرانه‌ای افتاد که لبخند به روی لبم آورد. مانا گفت که فکر می‌کند عاشقم است، اما… روی «اما» ...

رمان دو آوازی از بهاره غفرانی یک رمان در ژانرهای رمان خانوادگی|رمان روانشناسی|رمان عاشقانه می باشد که سال 1397 در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است. مقداری از متن رمان: -همه‌تون نامردین… همه‌تون. اسم‎تون مرده، ولی یه مرد بین‎تون پیدا نمی‌شه. بیاین من صدتا زن نشون‎تون بدم که از همه‌ی شما مرد‌ترن؛ مرد که نه، شیرزنن. کاش بین‎تون یه شیرزن هم پیدا ...

رمان باده‌ لعل از بهاره غفرانی یک رمان در ژانرهای رمان خانوادگی|رمان عاشقانه|رمان معمایی می باشد که سال در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است. مقداری از متن رمان: سر انگشت سبابه‌ام را بر روی شیشه‌ی بخار گرفته‌ی اتاقم کشیدم. نقش یک قلبِ گریان گرفت؛ قلب ترک خورده‌ی من! از پشت آن قلبی که زار می‌زد، سایه‌ی مردی را دیدم. همان ...

رمان پای درخت سیب از بهاره غفرانی|ستاره شجاعی مهر یک رمان در ژانرهای رمان اجتماعی|رمان خانوادگی|رمان طنز – کمدی|رمان عاشقانه می باشد که سال 1398 در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است. مقداری از متن رمان: – می‌دونی من تازگیا به یه گل دیگه هم علاقه پیدا کردم و اتفاقاً در مورد اون هم باید بگم فکر می‌کنم هر کی ببیندش عاشقش ...

رمان ناسور عشق از بهاره غفرانی یک رمان در ژانرهای رمان خانوادگی|رمان عاشقانه می باشد که سال 1397 در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است. مقداری از متن رمان: ـ معروف‌ترین ستاره‌ی هر صورت فلکی رو بهش می‌گن آلفا. به معروف‌ترین ستاره‌ی صورت فلکی اسد هم می‌گن قلب‌الاسد یا آلفای شیر. اون ستاره، ستاره‌ی منه. ستاره‌ی تو کدومه؟ نفسم را چون آه بیرون ...

رمان ژینکو از بهاره غفرانی یک رمان در ژانرهای رمان آسیب اجتماعی|رمان اجتماعی|رمان انتقامی|رمان خانوادگی|رمان درام|رمان رئال|رمان روانشناسی|رمان عاشقانه|رمان فرهنگی می باشد که سال 1399 در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است. مقداری از متن رمان: بیایید نگاهی بندازیم به شروع رمان ژینکو اثر بهاره غفرانی : «فصل اول» خم شد و بند کفش آرمان را بست. یک بار دیگر هم گره زد تا ...

رمان به سرخی برف از بهاره غفرانی یک رمان در ژانرهای رمان انتقامی|رمان تراژدی|رمان درام|رمان عاشقانه|رمان معمایی|رمان ملودرام می باشد که سال 1401 در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است. مقداری از متن رمان: ـ از اینکه اینجایید، خوشحالم، ولی از دلیل بودنتون در اینجا، نه! این اذیتم می‌کنه. از شدت درماندگی، زیر گریه زدم. حالم دست خودم نبود. نمی‌توانستم سخنانش را هضم ...

رمان ملکه از بهاره غفرانی یک رمان در ژانرهای رمان آسیب اجتماعی|رمان اجتماعی|رمان انتقامی|رمان خانوادگی|رمان درام|رمان روانشناسی|رمان عاشقانه|رمان فرهنگی می باشد که سال 1400 در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است. مقداری از متن رمان: ـ یه چیزی رو باید همین اول مشخص کنم راسخ. ایمان پرسشگرانه او را نگاه کرد. مرسده افزود: ـ من ملکه‌ام، ملکه هم می‌مونم. تو قرار نیست شاه بشی. ...

رمان پیغام ماهی ها از بهاره غفرانی یک رمان در ژانرهای رمان آسیب اجتماعی|رمان اجتماعی|رمان خانوادگی|رمان درام|رمان روانشناسی|رمان عاشقانه می باشد که سال در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است. مقداری از متن رمان: حرف زدن بلد نبود و به‌جایش خوب می‌نوشت. دیوانگی را دوست داشت، اما منطقی بود. احساساتش جریحه‌دار می‌شد، اما باز هم منطقی بود. دوستش می‌داشتم؟ نمی‌دانستم. شاید ...

رمان زخم فرشته از بهاره غفرانی یک رمان در ژانرهای رمان آسیب اجتماعی|رمان اجتماعی|رمان انتقامی|رمان تراژدی|رمان جنایی – کارآگاهی|رمان خانوادگی|رمان روانشناسی|رمان ملودرام می باشد که سال 1401 در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است. مقداری از متن رمان: گفتن دیگه نمی‌تونی بچه‌دار بشی. گفتن این آخرین فرصت مادر بودنه؛ اما پدرش واقعاً کی بود؟‌ به بچه‌م شناسنامه نمی‌دادن. قرار بود من به ...

رمان سمپو از بهاره غفرانی یک رمان در ژانرهای رمان آسیب اجتماعی|رمان اجتماعی|رمان خانوادگی|رمان درام|رمان عاشقانه می باشد که سال 1401 در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است. مقداری از متن رمان: بیاید نگاهی بندازیم به شروع جدیدترین اثر بهاره غفرانی، رمان سمپو : ـ شک ندارم که تو زندگی قبلیم، به کشورم خیانت کردم؛ وگرنه چرا باید تو زندگیم فعلیم، ایرانی باشم؟ ...

رمان افسون مو قرمز از بهاره غفرانی یک رمان در ژانرهای رمان عاشقانه|رمان فانتزی|رمان ماجراجویی می باشد که سال 1402 در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است. مقداری از متن رمان: با تردید نگاهش می‌کنم. دوبه‌شک هستم که با آن جوان بروم یا نه؛ اما چاره‌ی دیگری هم ندارم. آرام سر تکان می‌دهم و مرد جوان، چمدانم را بلند می‌کند. ـ ماشینم اون ...