عنوان اثر: مهمان مامان
پدید آورنده: هوشنگ مرادی
زبان نگارش: فارسی
سال نخستین انتشار: اردیبهشت 1404
شمارگان صفحات : 97
معرفی کتاب مهمان مامان
مهمان مامان” از معروفترین داستانهای نوشته شده به قلم “هوشنگ مرادی کرمانی” است که داستان آن پیرامون خانوادهای در جنوب شهر شکل میگیرد. این خانواده، میزبانی عروس و دامادی را برعهده دارد که از فامیلهای نزدیکشان هستند و مادر خانواده دلش میخواهد که این پذیرایی به بهترین شکل ممکن صورت بگیرد. فیلم سینمایی مهمان مامان به کارگردانی مرحوم مهرجویی از این کتاب اقتباس شده است.
اشکش را پاک کرد. دستپاچه بود و نمی دانست چه کند. تند تند حرف می زد و عقب عقب میرفت امیر پاهای لرزان و شتاب زده دمپایی پاره ما در را نگاه می کرد. دل تو دلش نبود. فکر می کرد الان است که دمپایی به
لبه آجری گیر کند. مادر به پشت بیفتد زمین سینی و منقل پر از آتش بریزد روی سینه اش یا بیفتد روی پای عروس و پسر خاله. اما مادر همچنان با مهارت عقب عقب می رفت دعا میخواند و حرف می زد. رسیدند پایین پله ها، دم اتاق. مادر از پله های جلوی اتاق بالا رفت خواست پرده اتاق را بالا بزند نتوانست. دستش بند بود. پاک گیج شده بود. همین جور حرف می زد: ببخشید، وقت نبود که آبی به این پرده بزنم تازه از شما چه پنهان چند روز پیش شستمش تو این دود و خاک و خل و بنایی همسایه ها، اگر روزی یک بار هم پرده ها را بشوریم باز هم غرق سیاهیاند. سینی و منقل را داد دست بابا پرده دم اتاق را پس زد بفرمایید خوش آمدید صفا آوردید چشممان را روشن کردید. خصوصاً عروس خانم که الهی قربانش بروم. اتاق پاک و پاکیزه و مرتب بود. شیشه های کمد امیر و بهاره از پاکی برق می زد. چند تایی از عکس ورزشکارهای زیبایی اندام که امیر بـه شیشه های کمد طرف خودش چسبانده بود کننده شده. مادر کننده بودشان اینها دیگر کی هستند، خجالت نمیکشند جلوی عالم و آدم لخت
شده اند. بازوهاشان را مثل قورباغه باد کرده اند، که چی کجایشان خوشگل است؟ مادر با فوتبالیستها کاری نداشت. بچه ام دلش را به این چیزها خوش کرده، چه کارش کنم.