دانلود رمان از من متنفر باش از مروارید
  • نام: از من متنفر باش
  • ژانر: عاشقانه، معمایی، بزرگسالان
  • نویسنده: مروارید
  • صفحات: 816
یه بار وقتی هشت سالم بود، ترنتون ناکس رو دیدم؛ یادمه چه افتضاحی به پا کرد! چنان هلم داد رو تاب که دندون جلوم پرواز کرد بیرون. هنوز اشک تو چشمم خشک نشده بود که ولم کرد رو زمین و با یه قیچی افتاد به جون موهام، انگار دشمن خونی‌ش بودن! نتیجه‌اش؟ فاجعه محض. حالا بعد از سال‌ها، دوباره روبه‌روش وایسادم ولی این‌بار با یه ورژن جدیدش: جسورتر، شرورتر، و حتی خطرناک‌تر از قبل...

موضوع اصلی رمان از من متنفر باش:

یه بار وقتی هشت سالم بود، ترنتون ناکس رو دیدم؛ یادمه چه افتضاحی به پا کرد! چنان هلم داد رو تاب که دندون جلوم پرواز کرد بیرون. هنوز اشک تو چشمم خشک نشده بود که ولم کرد رو زمین و با یه قیچی افتاد به جون موهام، انگار دشمن خونی‌ش بودن! نتیجه‌اش؟ فاجعه محض. حالا بعد از سال‌ها، دوباره روبه‌روش وایسادم ولی این‌بار با یه ورژن جدیدش: جسورتر، شرورتر، و حتی خطرناک‌تر از قبل…

مقداری از متن رمان از من متنفر باش:

حتماً.” اینو از لای دندون هام میگم فقط واسه اینکه زودتر تموم شه. تا دست دیگشو میکشه رو گونم، تنم میلرزه. “دختر خوب”. یه حس بد ته دلم میپیچه، ولی قبل از اینکه بیشتر بهش فکر کنم، یه سرفه توجهمو جلب میکنه. برمیگردم، ناکسه. نگاهش فقط برای یه لحظه میره روی دست پدرش که رو صورتمه، بعد میره سمت پیشخوان. “ببخشید مزاحم شدم.” کلیداشو برمیداره. “جا گذاشته بودم”. میره بیرون. “الان میتونم برم؟” به مچ دستم که هنوز تو دست ترنته اشاره میکنم. “البته.” دستمو ول میکنه. اونقدر بعد از شیفتم تو باشفل بیور خستهم که چشام تار میره. اگه لئو اونقدر اصرار نکرده بود برای یه دور تو ماشین، مستقیم میرفتم خونه و میخوابیدم. وقتی جلو خونه نگه میداره، خمیازهمو نمیتونم قورت بدم. میگه: “شاید بهتر باشه اینقدر دیر با وایولت درس نخونی”. “نمیتونم. باید پول دربیارم”. “میدونی که برام مهمه یه بورسیه بگیرم و برم دانشگاه خوب”.

یا اینکه برای مردهایی که دو برابر سنمن لباس دربیارم. با ناراحتی سرشو برمیگردونه سمت من. “بهت گفتم خرج دانشگاهتو میدم”. سرمو تکون میدم و کیف مدرسهمو برمیدارم که کفشای پُرم اون توئه. “نمیخوام پولتو”. “میدونم. پول منو نمیخوای. کمکمو نمیخوای. اخیراً حتی حوصله یه کلمه کامل پیام دادن به منم نداری”. فکش تکون میخوره. “پس غیر از چیزی که تو شلوارمه، چی ازم میخوای؟” “من نمیفهمم منظورت چیه”. “لعنت بهت، آسپن. خودتو به اون راه نزن”. “نمیزنم!” عصبانی میگم. “فقط بگو چی اذیتت میکنه”. ابروهاشو تو هم میکشه. “چرا اینقدر ازم دور شدی؟ کسی دیگه ای تو زندگیت هست؟” چشمامو غلت نمیدم فقط چون زور میزنم خودمو کنترل کنم. “اصلاً وقت ندارم ببینمت، چه برسه به یکی دیگه”. حالت چهرهش نرم میشه. “اگه پای کسی دیگه وسط نیست، پس دلیل این فاصله چیه؟”.

“هیچ فاصله ای نیست، لئو. فقط سرم شلوغه”. ولی از قیافهش معلومه راضی نشده. “رابطه مون داره به کجا میره؟” خدای من، الان دوِ صبحه، من چشمام بسته میشه از خستگی و سرم هم از صدای موسیقی باشگاه میترکه. آروم میگم: “من همین الآنشو دوست دارم”. بازم یه آه دیگه. “ولی من نه”. میخوام بگم خب اگه اینطوریه تمومش کن، ولی اون میگه: “من بیشتر میخوام”. “بیشتر یعنی چی؟” “فقط… بیشتر.” فرمون رو با مشت میکوبه. “میخوام بخوای که زنم رو ول کنم. بخوای بدونی روزم چطور گذشت چون برات مهمه. بذاری ازت مراقبت کنم”. صداش میره پایینتر. “من عاشقتم، آسپن”. خیلی چیزا درمورد لئو حس میکنم، ولی عشق؟ نه. هیچوقت. عشق مزخرفه. عشق فقط دروغ و زخم پشت نقاب یه افسانهست که به زور بهمون گفتن باید باورش کنیم. عشق همیشه به درد ختم میشه.

ولی با این حال، شنیدن اینکه یکی واقعاً میتونه این حس رو بهم داشته باشه، حس خوبی داره. خم میشم و لبامو میذارم رو لباش. شاید نتونم همون حرفارو بهش بزنم، ولی میتونم کاری کنم حالش خوب باشه. لئو ناله میکنه وقتی زبونمو روی زبونش میکشم و از روی کنسول میپرم رو پاش. زیپشو پایین میکشم و لباس زیرمو کنار میزنم. “عزیزم،” بین بوسه هاش زمزمه میکنه، “نمیتونم”. با دست روش میکشم. “زود تموم میشه. میتونی بری پیش زنت بعدش”. “مسئله این نیست.” چشماشو میبنده. “طاقتم تموم شده، عزیزم”. حس سرخوردگی توی سینم میپیچه. “آه”. چه ضد حالی. سعی میکنم ناراحتیمو نشون ندم و از پاش پایین میرم. “دیره. باید برم تو”. اخماش تو هم میره. “آره”. وسایلمو جمع میکنم، ولی قبل از پیاده شدن یادم میافته. “چرا به ترنت گفتی ناکس داره اذیتم میکنه؟” چهرهش یهو خشک میشه و بعد جدی. “چون نمیخوام دور و برت باشه.

تبلیغات
اطلاعات رمان
  • نام: از من متنفر باش
  • ژانر: عاشقانه، معمایی، بزرگسالان
  • نویسنده: مروارید
  • تعداد صفحات: 816
خرید رمان
55,000 تومان
نویسنده این رمان هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
  • admin
  • 5,035 بازدید
  • دیدگاه‌ها برای دانلود رمان از من متنفر باش از مروارید بسته هستند
https://romanclub.ir/?p=14314
لینک کوتاه:
برچسب ها
دیگر آثار
نظرات
ارسال نظرات برای این مطلب بسته شده است !
تبلیغات
موضوعات
ورود کاربران
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان کلوب " میباشد.