کتاب پیرمرد اثر ویلیام فاکنر
  • نام: پیرمرد
  • ژانر: ادبیات مدرن
  • نویسنده: ویلیام فاکنر
  • صفحات: 139
رمان «پیرمرد» داستان دو زندانی است با نام های زندانی قدبلند و زندانی چاق، آن ها که به مدت طولانی حبس محکوم شده اند، به طور ناخواسته با سیلاب بزرگی مواجه می شوند. یکی از زندانیان که طی اتفاقاتی جدا می شود در میانه سیلاب با زنی باردار روبرو می شود و سعی به نجات او و فرزندش دارد.

دانلود کتاب پیرمرد pdf اثر ویلیام فاکنر بدون سانسور

نام کتاب: پیرمرد کوریولانوس

نام نویسنده: ویلیام فاکنر

ژانر اصلی کتاب: ادبیات مدرن

زبان کتاب: فارسی

سال انتشار: اردیبهشت 1404

تعداد صفحات: 139

معرفی کتاب پیرمرد

 رمان «پیرمرد» داستان دو زندانی است با نام های زندانی قدبلند و زندانی چاق، آن ها که به مدت طولانی حبس محکوم شده اند، به طور ناخواسته با سیلاب بزرگی مواجه می شوند. یکی از زندانیان که طی اتفاقاتی جدا می شود در میانه سیلاب با زنی باردار روبرو می شود و سعی به نجات او و فرزندش دارد.

خلاصه کتاب پیرمرد

به جرم اقدام به سرقت قطار به پانزده سال زندان محکوم شد چیزی از نوزدهمین سالروز تولدش نگذشته بود که به زندان افتاد نقشه را از قبل ریخته و مو به مو طبق مرجع مکتوب (و قلابی) عمل کرده بود؛ کتابها را دو سال نگه داشت و بارها مطالعه کرد و مطالب آنها را از بر کرد، داستانها و شگردها را با هم قیاس گرفت و سبک و سنگین کرد همان طور که نقشه کار شکل می گرفت از هر یک از داستانها جنبههای به درد خور آن را وارد نقشه اش میکرد و جاهای به درد نخور را کنار می گذاشت.

به محض آن که کتابهای جدید سروقت منتشر میشد او هم آماده بود که بی هیچ شتاب و صبری هر لحظه در نقشه اش تغییری ظریف وارد کند؛ چنان که خیاط با وجدان با انتشار مجله های جدید خیاطی در لباسهایی که قرار است به دربار عرضه کند تغییرات ظریفی انجام میدهد. آن وقت که روز عملی کردن نقشه اش فرا رسید حتی این قدر فرصت نیافت که قطار را واگن به واگن سر بزند و ساعت و حلقه و زیورآلات زنان و پولهای پنهان کرده در کمربند مردان را جمع کند چون به محض آن که به واگن اکسپرس پا گذاشت که در آن هم گاوصندوق قرار داشت و هم محموله طلا او را دستگیر کردند.

به هیچ کس شلیک نکرد چون که هفت تیری را که از دستش درآوردند با آن که پر بود از آن هفت تیرها نبود که بشود با آن آدم کشت بعدها به بازپرس اعتراف کرد پول خرید اسلحه و فانوس سیاهی که در آن شمع میسوخت و دستمال سیاهی که با آن صورتش را پوشانده بود از دوره فروشی اشتراک مجله کارآگاه به همسایههای خود در محله پاین هیل به دست آورده بود. به همین خاطر که گاه با عجز و خشم به فکر فرو میرفت و برای این کار مجال فراوان داشت چون چیز دیگری هم بود که نمیتوانست در دادگاه به آنها حرفش را بزند نمیدانست چطور مطلب را بگوید.

این کار را برای به دست آوردن پول برای جیفه دنیا نکرده بود. پول و پله که فقط شبیه گردن آویزی بود که با غرور به گردنش بیاویزد مثل مدال دونده آماتور المپیک که فقط یک نماد است و مظهری که نشان میدهد او نیز در کاری که برگزیده و در دنیای زنده و متغیر عصر خود، از بقیه یک سر و گردن بالاتر است. به همین خاطر وقتی از پشت خیش بر خاک سیاه و پر مایه ی شخم خورده قدم میگذاشت یا وقتی که با کج بیل پنبه و ذرت جوانه زده را وجین میکرد، یا وقتی که بعد از خوردن شام در سلول خود با ترشرویی طاقباز دراز میکشید، آن وقت طوماری از فحشهای آب نکشیده را یک بند دم میگرفت به آدمهای گوشت و استخوان دار که او را به زندان انداخته بودند فحش نمیداد بلکه فحش را به جان کسانی میکشید…

اطلاعات رمان
  • نام: پیرمرد
  • ژانر: ادبیات مدرن
  • نویسنده: ویلیام فاکنر
  • مترجم: تورج یار احمدی
  • تعداد صفحات: 139
لینک های دانلود
نویسنده این رمان هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
https://romanclub.ir/?p=12687
لینک کوتاه:
برچسب ها
دیگر آثار
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان کلوب " میباشد.