نحوه دانلود رمان پاییزان
نحوه دانلود رمان پاییزان معرفی رمان پاییزان : رمان پاییزان روایت عشق پاکی‌ست که پسر عموی دیبا به او دارد و از این رو، مسیر زندگی‌اش دچار تغییر می‌شود. موضوع خیانت معمولاً برای مخاطب همیشه پرکشش است، اما یک سوال پیش می‌آید؛ آیا خیانت قابل گذشت است؟‎ اگر زنی به شوهرش خیانت کند مردان جامعه‌ی ما اجازه‌ی حرف زدن و توضیح علت ...

نحوه دانلود رمان پاییزان

معرفی رمان پاییزان :

رمان پاییزان روایت عشق پاکی‌ست که پسر عموی دیبا به او دارد و از این رو، مسیر زندگی‌اش دچار تغییر می‌شود. موضوع خیانت معمولاً برای مخاطب همیشه پرکشش است، اما یک سوال پیش می‌آید؛ آیا خیانت قابل گذشت است؟‎ اگر زنی به شوهرش خیانت کند مردان جامعه‌ی ما اجازه‌ی حرف زدن و توضیح علت کارشان را می‌دهند؟
با شروع کتاب می‌بینید سوژه‌ی کتاب اتفاق تازه‌ای نیست و بعضی قسمت‌ها تا حدودی قابل حدسند؛ اما نگارش آن به قدری دلنشین و قلم نویسنده چنان خوب و پر تعلیق است که با خط به خطش ارتباط می‌گیرید.
‎نویسنده در این کتاب از عشق، غرور و خیانت می‌گوید، عشقی ناب و پاک که به امیال جنسی منتهی نمی‌شود و غرور که اگر بیش از حد باشد خودش ویرانگر است و البته خیانت که با هیچ دلیلی توجیه‌پذیر نیست. پرداختن به مسئله‌ی طلاق و مشکلات بعد از آن به‌ویژه برای زنان از نکات مثبت دیگر کتاب است.
‎همچنین نویسنده به عقده‌هایی که از کمبود محبت خانواده در فرزندان به وجود می‌آید و عواقب آن در زندگی آن‌ها می‌پردازد. درست است که پدر و مادر نیاز به وقت گذاشتن برای خودشان هم دارند، اما مسئله این است که ما در قبال فرزندانمان مسئولیم و نویسنده به خوبی این مسئله را نشان داده‌ است.
‎ یکی از مضامین بسیار خوب کتاب به تصویر درآوردن افسردگی پزشکی با تخصص قلب است. این‌که نویسنده به این موضوع پرداخته است که یک پزشک هم می‌تواند دچار بیماری افسردگی شود و باید به دنبال دارو و درمان باشد، نکته‌ی خوبی است.
‎اطلاعات پزشکی کتاب به اندازه و خوب است و اصلا خواننده را خسته نمی‌کند.
‎شخصیت‌پردازی کتاب خوب و ملموس است، رشد شخصیتی دیبا که در عمق خوشبختی، فروپاشیده و دچار پریشانی شد و اطرافیانش از پدر و مادرش و حمید که همیشه حمایتشان همراه دیبا بود و شخصیت سیاوش که به دلیل نقطه ضعف‌هایش مشکلات زیادی را درون خود حمل می‌کرد، به خوبی نگارش شده بود.
رمان در ژانر عاشقانه، اجتماعی و خانوادگی‌ نگارش شده است. این رمان با 802 صفحه، در سال1398 از نشر شقایق منتشر شده است.

 

مقدمه رمان پاییزان :

هیچ چیز از تو نمی خواستم
عشق من
فقط می خواستم، در امتداد نسیم
گذشته را به انبوه گیسوانت ببافم
تار به تار
گره بزنم به اسطوره های نارنجی
که هنگام راه رفتن
ستاره های واژگانم
برایت راه شیری بسازند
می خواستم سر هر پیچ
یک شعر بکارم
بزنی به موهایت
که وقتی برابر آینه می ایستی
هیچ چیزی
جز دست های من
بر سینه ات دل دل نکند
می خواستم تمام راه با تو باشم
نفس بزنم
برایت بجنگم
به خاطرت زخمی شوم
و مغرور پای تو بایستم
برستون یادبود شهر
«عباس معروفی»

 

خلاصه رمان پاییزان :

رمان پاییزان، درباره‌ی دیبا، دختری شاد و سرزنده است که پسر عمویش ماهان از نوجوانی عشقی پاک به او داشته است و با قبولی‌اش در رشته‌ی پزشکی دانشگاه شهید بهشتی مسیر زندگی‌اش دست‌خوش تغییر می‌شود…

 

مقداری از متن رمان پاییزان :

نشسته بر صندلی راک محبوبم عقب و جلو می شدم! سکوت وهم آور خانه با صدای قژقژ صندلی زهوار در رفته می شکست و من با خودم فکر می کردم چه خوب که این صندلی هست تا سکوت، مثل قبری سیاه و تاریک مرا زنده به گور نکند.
نووار تکان می خوردم و در تاریکی مطلق، به صداهایی که مثل خوره به جان مغزم افتاده بودند گوش می دادم…
در بین صداها، جیغ بچه ای توجه ام را جلب کرد؛ با اینکه می دانستم توهمی بیش نیست، ناخودآگاه از جا پریدم… هم زمان با بلند شدنم از روی صندلی زنگ منحوس تلفن در خانه پیچید و من بی توجه به آن سعی در خفه کردن صداها داشتم… صداهایی که جسور شده و از خواب به بیداری ام راه پیدا کرده بودند.
با بوق پیغام گیر به خودم آمدم و صدای عصبی حمید که فاصله ای تا فریاد زدن نداشت در گوشم پیچید:
– دیبا! لعنتی اون گوشی بی صاحاب موند تو، بردار جون به لبمون کردی. کدوم گوری هستی که از دیشب تا حالا گوشی ات خاموشه و جواب تلفن خونه رو هم نمی دی؟ به جان خودت قسم جواب ندی می آم اون جا با
سرایدار در خونه رو می شکنم ببینم زنده ای یا مردی!
می دانستم این کار از حمید بر می آید مخصوصا وقتی قسم جان مرا خورد یقین پیدا کردم که دیوانه شده است.
گوشی تلفن را با اکراه برداشتم:
– حمید.
– زهرمار و حمید… کوفت و حمید… دختره ی احمق معلومه کدوم گوری هستی؟ دایی و زندایی دارن خودشون رو می کشن اون وقت توی احمق تو خونه نشستی به ریش ما می خندی؟
بی حوصله حرفش را قطع کردم:
– زنگ زدی لیچار بارم کنی یا سراغمو بگیری؟ نترس من بادمجون بمم، متاسفانه آفت ندارم، مطمئن باش اگه بمیرم خبر مرگم زود بهتون می رسه…
صدای پر از حرصش بلند شد:
ـ دیبا به ارواح خاک آقاجون می آم جوری می زنم تو دهنت که دیگه نتونی برام بلبل زبونی کنی ها! حاضر شو می آم دنبالت به دوری بزنیم بعدم می ذارمت خونه دایی اینا.
بی حوصله نالیدم:
– حمید! دست از سرم بردار. حوصله ندارم، می خوام تنها باشم.
با آرامشی که می دانستم آرامش قبل از طوفان است گفت:
ـ ازت نظر نخواستم فقط بهت اطلاع دادم که نزدیک خونه اتم… آماده شو… می دونی که اگه نیای چی می شه؟
می دانستم، خوب شناخته بودمش. شاید در این مدتی که زندگی برایم تفاوت چندانی با جهنم نداشت تنها حمید بود که خوب خودش را به من شناسانده بود!
– الو… هستی؟ من تا ده دقیقه ی دیگه اون جام!
بی میلی و بی حوصلگی در صدایم بیداد می کرد اما می دانستم توان مقابله با حمید لجبازتر از خودم را ندارم:
– باشه بیا.

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان پاییزان :

رمان پاییزان از طریق انتشارات شقایق و کتاب فروشی های معتبر قابل تهیه می باشد.

 

بیوگرافی آزاده احسانی :

آزاده احسانی، متولد سال 1368، نویسنده‌ی ایرانی می باشد. ایشان در ژانر عاشقانه،‌خانوادگی و اجتماعی فعالیت می‌کند.

 

آثار آزاده احسانی :

رمان پاییزان – انتشارات شقایق

نویسنده این رمان هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
https://romanclub.ir/?p=2811
لینک کوتاه:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان کلوب " میباشد.