دانلود رمان از یادم مبر از ایلار سبحانی
  • نام: از یادم مبر
  • ژانر: عاشقانه، روانشناختی، خانوادگی
  • نویسنده: ایلار سبحانی
  • صفحات: 959
کمی که خنده هایش آرام گرفت، نگاهش پر از شیطنت شد و با لحن موزیانه گفت: - دلم میخواست اذیتت کنم، ولی خب دلم نیومد. زن نداره انگار راه نفسم را تا آن لحظه بسته بودند. با شنیدن این جمله انگار هوای تازه ای به ریه هایم رسید شوکه و ناباور گفتم.

دانلود رمان از یادم مبر از ایلار سبحانی

موضوع اصلی رمان از یادم مبر:

نهال ۲۸ ساله، در خانه‌ای کوچک تنها زندگی می‌کند و کتاب‌فروشی خود را که محیطی آرامش‌بخش است، مدیریت می‌کند. اما گذشته‌ای که به جا مانده، همچنان بر آینده‌اش سایه انداخته و تصمیم‌گیری‌هایش را پیچیده کرده است. مشکلاتی که درونش وجود دارند، مانع از برقراری روابط عمیق و نزدیک با دیگران شده‌اند.

مقداری از متن رمان از یادم مبر:

سر تکان داد و خمیازه ای کشید آره بابا همون اوایل که شوهرش فوت کرده بود یکی یا دوباری با بچه اش می اومدن مدرسه
مکئی کرد هوفی کشید و گفت – مطمئن باش زن نداره همون اوایل که اومده بود آمارش رو درآوردم چشم هایش ناگهان برق زد و با ذوق به صورتم خیره شد: برو تو کارش که خوب چیزیه عصبی و عاصی از شوخی های همیشگی اش مشتی محکم به شانه اش زدم و پشت کردم به او هنوز صدای خنده اش را پشت سرم میشنیدم بعد از مراسم صبح شنبه بعد از صبحانه همگی به سمت خانه برگشتیم

این بار تصمیم گرفتم با ماشین سوزان و پرویز همراه شوم به قول سوزان این چند روزی که از هم دور بودیم باید جبران میشد و فرصتی برای حرف زدن پیدا میکردیم او عقب کنار من نشست و پارسا جلو بر سرجای اوا در مسیر حرف دلم را پیش کشیدم. از او گفتم. از تمام چیزهایی که در وجودش بود و بی صدا قلبم را ربوده بود. از حامی بودنش از اینکه همیشه حس میکردم کنار او هیچ چیز نمی تواند به من آسیبی برساند. از آن ظاهر جدی و سردش که درست مثل پوست های سخت قلب نرم و مهربانش را پنهان کرده بود سوزان به دقت گوش میداد و هر از گاهی لبخندش عمیق تر می شد.

وقتی گفتم او همیشه حواسش به همه چیز بود انگار حرف دلم را تمام نکرده باشم آهسته اضافه کرد خوشتیپ بودنش رو یادت نره مکث کردم شاید اگر هنوز درگیر اولین برخوردمان بودم می توانستم بگویم بله فقط ظاهرش مرا جذب خودش کرده بود. اما حالا….. به جاده ی پیش رو خیره شدم و خاطراتی که در ذهنم ردیف شده بودند از نظرم .گذشتند. هر بار که او را دیده بودم چیز تازه ای در او کشف کرده بودم آن زمان که به او دقت کردم متوجه شدم او فقط خوش ظاهر نیست بلکه درونش پر از عطوفت و مهربانی است چیزی که به ندرت در کسی دیده بودم

این که چقدر حواسش به کوچکترین چیزها بود، چطور سعی میکرد مراقب همه ،باشد، حتی وقتی هیچ کس متوجه نبود حالم را خوب می.کرد در زندگی ام هیچ کس را نداشتم که این گونه حواسش به تک تک حالاتم باشد، کسی که از من محافظت کند کسی که به او تکیه کنم و از هیچ چیز نترسم با خودم فکر کردم من تقریبا همهی او را دیده بودم نه فقط ظاهر جدی یا نگاه نافذش بلکه قلب مهربانش رفتارهای ظریفش حتى سکوت هایش و حالا… حالا مطمئن بودم دل سپرده بودم به تمام او به همه ی آن چیزی که می دانستم و حتی به آنچه که شاید هنوز نمیدانستم.

اطلاعات رمان
  • نام: از یادم مبر
  • ژانر: عاشقانه، روانشناختی، خانوادگی
  • نویسنده: ایلار سبحانی
  • تعداد صفحات: 959
خرید رمان
60,000 تومان
نویسنده این رمان هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
https://romanclub.ir/?p=5582
لینک کوتاه:
برچسب ها
دیگر آثار
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان کلوب " میباشد.