نحوه دانلود رمان قصاص و تقاص
رمان قصاص و تقاص روایت دختر جوانی به نام دلارام است که برای انتقام، کمر همت را بسته و عشق قدیمیاش را طعمه میکند. رمان روایتهای خواندنیای داشته و بار هیجانی و عاشقانهی بالایی دارد. نگارش نویسنده، شیوا و روان میباشد و ایشان توانسته به خوبی از پس شخصیت پردازی بربیاید. رمان در ژانر عاشقانه، اجتماعی و خانوادگی نگارش شده است. این رمان با 658 صفحه، در سال 1398 از نشر شقایق منتشر شده است.
شاید قصاص حقش نبود
شاید التیام قلبش با بخشش میسر می شد
کاش قبل از نفرت چشمانش را می گشود
کاش می فهمید آنکه مقابلش ایستاده طعم عشق دارد
شاید این گونه کمی رنگ آرامش را می دید…
رمان قصاص و تقاص، داستان دلارام است. دختر جوانی که بعد از ده سال دوری، بازگشته تا انتقام خانوادهاش را از کسی که عاشقانه میپرستیدش بگیرد…
امین که بعد ده سال عشق اولش را میبیند، دوباره عشق دلارام در دلش زنده می شود و درصدد بهبود روابط خودش با دلارام است، غافل از اینکه قرار است طعمه باشد و تقاص تصمیم ده سال پیشش را پس بدهد.
باز هم هوای شهری که سال ها عذابم داد. باز هم هوای این شهر آلوده را باید استشمام کنم.
هنوز نیامده پشیمانم! شاید بهتر بود یزد می ماندم، نمی دانم می توانم از پس این جا بر بیایم یا نه؟! شهری که هوایش هم آزار دهنده است، وای به حال آدم هایش!
تاکسی جلوی هتلی که گفته بودم توقف می کند. پیاده می شوم و از راننده بابت آوردن چمدانم تا هتل، تشکر می کنم.
کرایه ی تاکسی را حساب می کنم و به سمت پیشخوان هتل می روم.
با رضایت سرتکان می دهم و به اتاق چشم می دوزم.
ساعت هنوز هفت است اما چشمانم خواب آلود است. عجیب میل به خواب دارم و منتظر فردا هستم. می خواهم زودتر با عامل ترسی که این سال ها از او فرار کرده بودم روبه رو شوم.
صبح با تنی خسته و کوفته انگار که از جنگ برگشته باشم بیدار شدم.
تمام دیشب را کابوس می دیدم. کابوس سال های گذشته. کابوس اشک های مادرم بغض باز نشدنی عمه نگاه های خندانی که برای همیشه رنگ غم گرفت. کابوسی که بدترین شروع زندگی من بود. در اوج جوانی و روزهای خوش، به بدترین شکل ممکن ناخوش شدم!
نمی توانم بیش از این فرار کنم! باید با این کابوس روبه رو شوم. با عامل تمام ناملایمت های زندگی من، با عامل تمام دردهایی که این ده سال کشیدم و بغضی که فرو دادم.
با تنی خسته و حالی خراب بیدار شدم. دوش گرفتم. خستگی ام را به آب دادم و با انرژی بیشتری حاضر شدم. صدایش در گوشم زنگ می زند و بی اختیار من را به سمت چمدانم می کشاند.
(لیمویی خیلی بهت میاد. وقتی می پوشی می شی خود لیمو شیرین!)
مانتوی پاییزه ی لیمویی رنگم را بر می دارم.
( با شال سفید شبیه فرشته ها می شی. دوست دارم هر وقت می بینمت رنگ سفید پوشیده باشی!)
خنده ی بلند خودم در گوشم اکو می شود.
( تو که همه ی رنگ ها رو می گی بهت میاد و دلم می خواد فقط اینو بپوشی، می خوای رنگ و وارنگ بپوشم خیالتو راحت کنم؟!)
شال سفید، روی سرم می نشیند. اختیار دست هایم با خودم نیست. انگار از گذشته فرمان می گیرند.
( تو هر چی بپوشی بهت میاد. ولی رنگ هایی که من می گم رو بیشتر بپوش، هر چند که با دیدنت بیشتر دق مرگ می شم و فقط باید حسرت بخورم.)
کمی آرایش می کنم و با دیدن خودم در آیینه لبخند می زن.م امیدوارم امروز ببینمش! نمایشی که ده سال پیش او شروع کرده، قرار است اختتامیه اش با من باشد! باز پلک می بندم. این روزها بیش از هر زمان دیگری در گذشته سیر می کنم.
***
با خنده و سر و صدا وارد خانه شدم. حیاط طولانی را دویدم و در حال نفس نفس زدن از پله ها بالا رفتم. در ورودی را باز کردم و صدایم را آزاد کردم.
– مامان!
ـ …
– مامان!
ـ تو آشپزخونه ام، چی شده دلارام؟
نفس نفس زنان خودم را به آشپزخانه رساندم.
– سلام.
– سلام عزیز دلم، چی شده؟ چرا داد می زدی؟
ـ از بس استرس فردا رو دارم، فقط خدا خدا کردم زودتر زنگ آخرم هم تموم بشه و بیام خونه.
ـ مگه چی شده که استرس فردا رو داری؟
ـ فردا؟ مگه یادت رفته فردا تولدمه؟
ـ حرف ها می زنی ها، مگه می شه یادم بره؟ خوبه چند روز پیش رفتیم برای جشنت لباس خریدیم.
ـ می دونم. پس چرا می گی مگه چه خبره؟
ـ آخه چیز جدیدی نبوده که تو این جوری بیای و به نفس نفس بیفتی!
ـ از بس که استرس دارم خب!
ـ یه تولد که هر سال هم می گیریم، استرس داره؟!
– نه! اما خب…
رمان قصاص و تقاص از طریق انتشارات شقایق و کتاب فروشی های معتبر قابل تهیه می باشد.
شیوا بادی متولد سال ۱۳۶۴ و کارشناس مامایی است. او متاهل و دارای یک فرزند دختر است و نوشتن را از شانزده سالگی آغاز کرده است. این نویسنده در ژانر غالب عاشقانه اجتماعی فعالیت میکند.
رمان اعدام یا انتقام – انتشارات علی
رمان واحد روبرویی – انتشارات ماهین
رمان تلنگر – مجازی رایگان
رمان سنگ و تیشه – انتشارات آرینا
رمان سراب – مجازی فروشی
رمان قصاص و تقاص – انتشارات آترینا (شقایق)
رمان تازیانه و عشق – انتشارات ماهین
رمان بوی ناطعم گس – مجازی رایگان
رمان میوه ی ممنوعه – مجازی رایگان
رمان دزد و شاه دزد – مجازی رایگان
رمان محک – مجازی فروشی
رمان زندگی مشروط – مجازی رایگان
رمان از طهران تا تهران – مجازی فروشی
رمان کیلومتر صفر – مجازی فروشی
رمان حسرت – مجازی فروشی