رمان آخرین دفاع
رمان آخرین دفاع از آذر یوسفی یک رمان در ژانرهای رمان اجتماعی|رمان انتقامی|رمان عاشقانه می باشد که سال 1396 در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است. مقداری از متن رمان: دو سرباز دست هایش را گرفتند و عقب کشیدند. رهام فریاد کشید: -تازه می پرسی چرا این کارو کردم؟ توقع داشتی بذارم مالِ تو بشه؟ سیاوش به سختی از جایش بلند شد و در ...

رمان آخرین دفاع از آذر یوسفی یک رمان در ژانرهای رمان اجتماعی|رمان انتقامی|رمان عاشقانه می باشد که سال 1396 در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است.

مقداری از متن رمان:

دو سرباز دست هایش را گرفتند و عقب کشیدند. رهام فریاد کشید:
-تازه می پرسی چرا این کارو کردم؟ توقع داشتی بذارم مالِ تو بشه؟
سیاوش به سختی از جایش بلند شد و در حالی که خونِ کنارِ لبش را با دست پاک می کرد، خنده کنان گفت:
-داداشِ گلم من ازت پرسیدم دوستش داری؟
اینبار با صدای فریادش، خون در رگ هایم منجمد شد:
-آره دوستش دارم! شنیدی؟ دوستش دارم و نمی ذارم هیچ کس از چنگم درش بیاره.
سرباز ها اورا عقب تر می کشیدند و من هر لحظه جلوتر می رفتم. دیگر هیچ کنترلی روی صدایم نداشتم وقتی ناباورانه گفتم:
-س… سیاوش؟
هر دو به سرعت سر چرخاندند و گویی تازه من را دیدند. نگاه سیاوش پر از شرمندگی و نگاه رهام پر از خشم و کینه بود.
گرمای دستِ نیما را روی بازویم احساس کردم و در یک لحظه نفهمیدم چه شد. گویی تمامِ تنفرم یک جا جمع شد و طوفان کرد. قدم های محکمم به سمتِ مردی که دست هایش توسط سرباز ها محاصره شده بود، برداشته شد. روبه رویش که ایستادم، نگاه پر نفرتم را حواله ی چشم هایش کردم و یک مرتبه، دستم بالا آمد و به شدت روی صورتش نشست.
صدای سیلی محکمی که در گوشش خواباندم، سکوتی که راهرو کلانتری را در برگرفته بود شکست. دستم گز گز می کرد و قلبم زجه می زد! من… چه کرده بودم؟ رهام را برای بهم زدن مراسم نامزدی ام با سیاوش زده بودم؟

رمان آخرین دفاع از آذر یوسفی در اپلیکیشن رمان کلوب منتشر شده است و برای دانلود رمان باید اپلیکیشن رمان کلوب را از طریق لینک زیر نصب فرمایید

رمان آخرین دفاع

نویسنده این رمان هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
https://romanclub.ir/?p=2564
لینک کوتاه:
مطالب مرتبط
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان کلوب " میباشد.