دانلود رمان افعی از گیسو خزان
لینک مستقیم بدون سانسور دانلود رمان افعی از گیسو خزان توضیحات مهم رمان افعی دانلود رمان افعی از گیسو خزان که جزء پرفروش ترین رمان های اختصاصی نشر مجازی رمان کلوب است فقط از طریق اپلیکیشن تخصصی رمانخوانی ما امکان پذیر است. نسخه اصلی این رمان فقط در وبسایت ما منتشر شده است و بقیه مراجع دانلود مورد تایید نویسنده نیستند. چکیده خلاصه رمان افعی رمان افعی داستان دختریه که دور از خانواده دانشجوی ...

لینک مستقیم بدون سانسور دانلود رمان افعی از گیسو خزان

توضیحات مهم رمان افعی

دانلود رمان افعی از گیسو خزان که جزء پرفروش ترین رمان های اختصاصی نشر مجازی رمان کلوب است فقط از طریق اپلیکیشن تخصصی رمانخوانی ما امکان پذیر است. نسخه اصلی این رمان فقط در وبسایت ما منتشر شده است و بقیه مراجع دانلود مورد تایید نویسنده نیستند.

چکیده خلاصه رمان افعی

رمان افعی داستان دختریه که دور از خانواده دانشجوی یه شهر دیگه اس که اونجا به یکی از استاداش علاقه مند می شه.. استادش هم دست رد به علاقه اش نمی زنه.. تا وقتی ازش دعوت می کنه بره خونه اش و اون جا می فهمه که استادش به تمایلات عجیب و غیر ملموسی گرایش داره و ازش می خواد که…

هدف نویسنده از نوشتن رمان افعی

در رمان افعی سعی کردم تا جایی که در توانم بود و اطلاعاتم اجازه می داد درباره اعتیاد و معضلاتی که به همراه داره حرف بزنم و رو زندگی این افراد به خصوص اونایی که از سر اجبار درگیرش می شن صحبت کنم.

خلاصه رمان افعی

حنا دختری که توی دانشگاه به کیاراد استادش علاقه مند می شه و پیشنهاد استادش برای شروع رابطه رو قبول می کنه.. تا وقتی به دعوت استادش می ره خونه اش و متوجه تمایلات کیاراد که برای حنا غیر متعارف بود می شه و با حال خراب از خونه اش می زنه بیرون و از هوش می ره..

ولی یکی که تا اون جا دنبالش رفته اون و برش می گردونه خونه و حنا بعد از به هوش اومدن می فهمه که اون آدم…

مقداری از متن رمان افعی

سرم و بالا گرفتم که دیدم علاوه بر لحنش نگاهشم مهربون تر شده.. دیگه سوراخ نمی کرد نقطه نقطه صورتم و.. نوازش اسم بهتری بود برای حسی که از نگاه کردنش می گرفتم..
گلوم و صاف کردم این سکوت و بشکنم و حرفی بزنم که خودش پیش دستی کرد:
– رفتار اون روزمم فراموش کن.. یعنی فراموش نکن.. از قصد اون درخواست و ازت داشتم.. ولی نه با اون منظوری که اون روز به زبون آوردم!
نگاه متعجبم و دوختم به صورتش تا خودش بگه چرا از قصد همچین کاری کرده که یه کم سرش و نزدیک تر آورد و من بدون تلاش برای عقب کشیدن سرم حداقل برای حفظ آبرو تو محل تحصیلم.. عضلات گردنم و سفت و محکم نگه داشتم تا یه بار دیگه با عکس العملام باعث سوء تفاهمش نشم..
اون لحظه آبرو برام هیچ اهمیتی نداشت.. فقط ذهنیت این آدم نسبت به خودم مهم بود..
– فکر می کنی.. اگه فقط شماره ات و برای همون کاری که گفتم می خواستم.. نمی تونستم با یه کم پرس و جو از پرونده دانشجویی در بیارم؟
نویسنده این رمان هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
https://romanclub.ir/?p=1103
لینک کوتاه:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان کلوب " میباشد.