توضیحات
دانلود رمان ده درصد شادتر pdf اثر دن هریس بدون سانسور
نام رمان: ده درصد شادتر
نام نویسنده: دن هریس
ژانر اصلی رمان: روانشناسی
زبان رمان: فارسی
سال انتشار: فروردین 1404
تعداد صفحات : 335
معرفی رمان ده درصد شادتر
همهی ما با صدایی درون سرمان زندگی میکنیم. همان صدایی که بیدلیل ما را عصبانی میکند، وادارمان میکند بی وقفه پیامهایمان را چک کنیم، در حالیکه گرسنه نیستیم به سراغ یخچال برویم و بیشتر در گذشته یا آینده سیر کنیم تا زمان حال. بسیاری از ما باور داریم که این صدا مهارناپذیر است؛ صدایی که کنترل آن خارج از توان ماست. اما دن هریس، روزنامهنگار سرشناس، در کتاب پرفروش خود، راهی ساده اما مؤثر برای مواجهه با این هیاهوی درونی پیشنهاد میدهد. او با ترکیب تجربههای شخصی و پژوهشهای علمی، نشان میدهد که چطور میتوان با تمرینهایی مانند مدیتیشن، ذهن را تربیت کرد و این صدا را نه خاموش، بلکه آرامتر، هوشیارتر و سازندهتر کرد.
خلاصه رمان ده درصد شادتر
بر اساس سیستم ارزیابی نیلسن ۵ میلیون نفر شاهد عدم کنترل ذهنی و دیوانگی من بودند این اتفاق در هفتم ماه ژوئن در سال ۲۰۰۴ و در حین اجرای برنامه ی “صبح به خیر آمریکا رخ داد کراوات نو و مورد علاقه ام را بسته بودم و گریم سنگینی روی صورتم. بود موهایم پف دار و البته بسیار مرتب بود. مدیران برنامه از من خواسته بودند تا آن روز به جای رابین رابرتز اخبار را اجرا کنم. کاری که می بایست انجام میدادم ارائه ی خلاصه ای از اخبار در آغاز هر ساعت بود. در جایگاه رابین نشسته بودم پشت یک میز در استودیوی نیویورک تایمز با اتاقی شیشه ای در میدان ساعت نیویورک در سوی دیگر اتاق میز مجری اصلی وجود داشت که جایگاه سایر مجریان یعنی چارلز گیبسون و دایان سویر (ع) زیبا بود.
چارلی این گونه ادامه ی اخبار را به من سپرد: اکنون ادامه ی اخبار را از زبان دن هریس میشنویم حالا من می بایست که روی شش کلیپ که از اتاق فرمان پخش میشد صحبت میکردم و اخبار را گزارش می دادم هر خبر حدود بیست ثانیه بود.
شروع خوبی داشتم با بهترین صدایی که یک مجری صبحگاهی می توانست آغاز کند آغاز کردم؛ بشاش و در عین حال محکم صبح به خیر چارلی و دایان ممنونم.” درست در میانه ی دومین خبر بود که فاجعه رخ داد ناگهان احساس کردم دارند به مغزم خنجر میزنند موجی فلج کننده از اضطراب و استرس روی شانه هایم و کاسه ی سرم انباشته شد و سپس تمام چهره ام را فراگرفت دنیا داشت روی سرم خراب میشد قلبم به تندی می زد دهانم خشک شد.
دستانم عرق کرده بود میدانستم که باید چهار خبر دیگر را می خواندم. انگار انتها نداشت. نه استراحتی در کار بود و نه جایی برای پنهان شدن به صدای جایگزینی وجود داشت نه خبر از پیش ضبط شده ای و نه همکاری که بتوان ادامه ی اخبار را به او واگذار کرد تا بتوانم خودم را جمع و جور کنم و نفسی تازه کنم با شروع خواندن خبر سوم که در مورد داروهای مربوط به کلسترول بود کم کم داشتم توانایی صحبت کردنم را از دست میدادم. طوری نفس نفس می زدم که گویی جنگی درونی در برابر وحشتی کشنده را تحمل می کردم تمامی این اتفاقات در حالی رخ میداد که میدانستم تمام این افتضاحات به طور
زنده در حال پخش شدن است. رخ میده این یک تلویزیون ملی ست
این اتفاق داره رخ میده همین همه دارن تو رو نگاه میکنن پسر یک کاری بکن یک کاری بکن اصلی خبری که خواندم و سعی کردم ایستادگی کنم و خبر را بخوانم. نسخه ی پخش شد نشان دهنده ی سقوط من به تناقض و از هم گسیختگی ست “محققین اعلام میکنند افرادی که داروهای استاتین را به جهت کاهش کلسترول به مدت حداقل پنج سال مصرف ،کنند خطر ابتلا به سرطان را نیز کاهش میدهند اما اکنون تجویز استاتین برای… برای تولید سرطان زود است.” درست پس از عبارت تولید سرطان “بود که با صورتی رنگ پریده فهمیدم که باید فکری جدی برای رهایی از این موقعیت بکنم فروپاشی من در یک برنامه ی ،زنده نتیجه ی مستقیم یک بی فکری بود.